کیمیاگر - اثر پائولو کوئیلو کیمیاگر - اثر پائولو کوئیلو

صفحات کتاب : 175

ضمانت بهترین قیمت

فروشنده:‌ مهربان کتاب

80000 تومان
40000.0 تومان 50%
  • نویسنده کتاب: پائولو کوئیلو
  • ناشر: عصر جوان
  • قطع: رقعی
  • جلد: -
  • موضوعات روان شناسی -

کیمیاگر - اثر پائولو کوئیلو کیمیاگر - اثر پائولو کوئیلو

رمان کیمیاگر یکی از مشهورترین داستان و رمان‌های جهان است. این داستان اولین بار سال ۱۹۸۸ منتشر شد و توانست نگاه‌های زیادی را به خودش جلب کند. از زبان سوم شخص نوشته‌شده و داستان چوپان جوانی است که پائولو کوئلیو از روی شخصیت اول داستان پیرمرد و دریای همینگوی او را سانتیاگو نامیده است. سانتیاگوی داستان کوئلیو که به گفته‌ی نویسنده تجسمی از خود اوست جوان درس‌خوانده‌ای است که خانواده‌اش آرزوی کشیش شدنش را داشتند اما او با رؤیای گشتن دنیا چوپانی را برای خودش انتخاب کرد. داستان اما جایی آغاز می‌شود که سانتیاگو رؤیای عجیبی می‌بیند، رؤیایی که در آن کودکی او را به سمت اهرام مصر می‌برد و از گنجی مدفون با او سخن می‌گوید، این رؤیا تکرار می‌شود و پیرزنی کولی هم آن را تائید می‌کند. کار به‌جایی می‌رسد که سانتیاگو گوسفندانش را می‌فروشد و رهسپار پیدا کردن گنج می‌شود. سفر او سفری عجیب و پرماجرا در دل صحراست. سفری که باعث آشنایی او با افراد مختلفی می‌شود که هرکدام در سرنوشت خود گیر افتاده‌اند. نکته‌ی جالبی که درباره‌ی داستان کوئلیو وجود دارد شباهت زیاد آن به یکی از داستان‌های مثنوی معنوی، اثر مولوی است که این شاعر پرآوازه به زبان شعر نوشته است. در هزار و یک شب هم داستان مشابهی وجود دارد. کوئلیو که آثار بسیاری از عارفان جهان را خوانده است اثرپذیری‌اش از این کتاب‌ها را تائید کرده است اما در این مورد خاص گفته است که داستانش را از نسخه‌ای از هزار و یک شب که خورخه لوئیس بورخس ترجمه کرده است الهام گرفته و سپس خودش آن را پرداخت کرده است. داستان کوئلیو هدف مشخصی دارد، پا در راه سفر و عمل گذاشتن به‌جای نشستن، رها کردن داشته‌ها برای رسیدن به گنجی بزرگتر و ارزشمندتر. او از شجاعت حرف می‌زند، از بازیافتن خود و از مفهوم ترس. بسیاری از منتقدان این داستان را به لحاظ مفهوم با شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری مقایسه کرده‌اند. کیمیاگر پائولو کوئلیو به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده و از شرق تا غرب جهان افراد زیادی آن را خوانده‌اند و دوباره به معنای زندگی اندیشیده‌اند. فروش بیش از ۵۰ میلیون نسخه از این کتاب در نقاط مختلف دنیا نشان‌دهنده‌ی این است که وقتی نویسنده پائولو کوئلیو باشد، خواننده نخواهد توانست از کتاب دل بکند و آن را به دیگری توصیه نکند. آخرین شب را در صحرا با ترس و نگرانی گذرانده بودند اما در اینجا از جنگ و ستیز اثری نمی‌دیدند و ساربان به سانتیاگو گفته بود که واحه‌ی فیوم منطقه‌‌ی بی‌طرفی است. بیشتر جمعیت اینجا زن و بچه‌اند. هرچند که در اطراف این واحه قبیله‌های بی‌شماری با همدیگر درگیر شده بودند اما هیچ‌کدام کاری به واحه‌ی فیوم نداشتند و به این جهت در چنین اوضاع و احوالی فیوم پناهگاه امنی بود. رئیس کاروان مسافران را دور خود جمع کرد و به آن‌ها گفت که باید در اینجا که پناهگاه امنی است بمانند و تا وقتی‌که جنگ قبیله‌های اطراف تمام نشود، کاروان ناچار به راه نخواهد افتاد تا آن‌ها را به مصر و اهرام سه‌گانه برساند و به آن‌ها اطمینان داد که ساکنان واحه به سنت و رسم مهمان‌نوازی وفادارند و از آن‌ها به‌خوبی پذیرایی خواهند کرد... در ضمن به کاروانیان و حتی نگهبانان مسلح دستور داد که اسلحه‌ی خود را به کسانی که سرکردگان واحه معین کرده‌اند، تحویل بدهند. چون قاعده‌ی زمان جنگ حکم می‌کند که ساکنان این واحه افراد مسلح را به اینجا راه ندهند. سانتیاگو وقت دید که مرد انگلیسی تپانچه‌ای را از ساک خود درآورد و تحویل داد، با تعجب از او پرسید: -تپانچه برای چه؟ - برای آن که در این سفر خیالم آسوده‌تر باشد و بهتر بتوانم به مردم اعتماد کنم! سانتیاگو در اندیشه‌ی گنج بود. هرچه به اهرام سه‌گانه نزدیک‌تر می‌شد، مانع بیشتری را سر راه خود می‌دید. پادشاه سالیم گفته بود تازه‌کارها شانس می‌آوردند، اما مثل این که این طور نبود. با این وصف می‌دانست که دیگر چاره‌ای ندارد، جز آ که پایدار و استوار باشد. کسی که می‌خواست به مقصد نهایی برسد و در مسیر سرنوشت انحصاری خود تا انتها پیش برود، ناچار بود صبور و شکیبا باشد. چون اگر عجله می‌کرد، نمی‌توانست نشانه‌ها و علامت‌هایی را که خداوند سر راه او قرار می‌داد، بیابد و در راه درست گام بردارد. با خود می‌گفت:‌«خداوند است و نه دنیا، که نشانه‌ها را در مسیر من قرار می‌دهد.»و عجیب بود که این موضوع برای اولین بار به ذهن او راه یافته بود.